وای وای فقط بدو بدو هیییی نفسم اخ دارم میمیرم نکنه دیر برسم روز اول مدرسه تو فرانسه همونجایی که عاشقشم با بورسیه البته مدرسه بچه پولداراست ولی خوب سوسولا  هم هستن 

_ یه وقت خودتو معرفی نکنی 

من : راست میگه راستی _ وجیم و عذاوحدان مرینت مریلتا هست مری گرونا گرفت مرد وجی قبلیم 

مرینت : باش اصلا چرا باید معرفی کنم 

من و مریلتا : 😒😒😒😒😒🔫🔫🔪🔪🔪 

مرینت : غلط کردم الان میگم 

من مرینت دوپن هستم پدر و مادر ندارم و توسط بورسیه به اینجا اومدم تنهام و با دوستم ایلی هستم البته خونه هامون جدایه و من با عموم زن عموم دختر عموم و پسرعموم زندگی می کنم اونا قمار بازن البته بیشتر وقتا سعی دارن منو از همین راه فوت کنن ولی دلشون نمیاد و وقتی کارشون گیره یا میخوان پولدار تر شن میرن سمتش البته بیشتر کلارتا دختر عموم واسطه میشه و میگه سه نفر هوس باز و دختر باز و بدجنسن به نام های ادرین اگراست نینو لحیف (فامیلشو درست نوشتم ) و لوکا کافئین (اینم فامیلشو درست نوشتم ) و نیت از نیت خیلی چیزی بعید نیست ولی جای جاش هیولای اسمشون گروه ای اف چهار هست کلی دختر دوروبرشون می پلکن و همشون نامزداشونن که البته من کاری باهاشون نداشتم و ندارم و میخوام خفشون کنم  ( _ مرض داری  من : فک کنم : مرینت : نه ولی چون سوسول موسولن چرا 😄😄😄 من و مریلتا : خاک تو سرت مرینت : 😒😒😒 دوباره من و مریلنا 😂😂😂😂😂 بپر ادامه داستان نه ادامه مطلب ها اصلا مگه من فیلسوفم اه )

شبا از ترس همه ی پنجره ها و درا رو قفل میکردم و لابهلای عروسکام میخوابیدم عادتمه تو بالرین و طراحی و اشپزی و بزن بکش و تیکه انداختن خیلی ماهرم و همه کار بلدم داشتم بدو بدو به سمت مدرسه میرفتم که خوردم به یه پسره که همراهش سه تا پسر با دختر بود 

بعدی دوتا کامنت کمه نه اخه کی پارت اولو تومار میده از پارت بعد میگم اینده چیه