تلفن مو برداشتم زنگ زدم به ال یا ال یا گوشی رو برداشت و گفت کجایی مرینت ادرین کاگامی زدم زیر گریه و گفتم با گریه مییییدونم منم منم اونجا بودم گفت چرا کاری نکردی دختر گفتم مممنووو دزدیدن بک دفعه هیچی نگفت گفت چی گفتم هم کنی شنیدی گفت کجا گفتم تو یه عمارت تو که یکدفعه پسره اومد دید دارم حرف میزنم خواست گوشی رو بگیره و گفت زود بدش صداش رفت برای ال یا گفتم نمی خوام رفتم اون سر اتاق چی بیدم به دیوار راه فرار نداشتم قلبم تند تند میزد ال یا صدا هارو ضبط میکرد فک کنم گفت گوس ی رو بده گفتم نمی خوام می خواستم بدم اون سر اتاق که دست مو گرفت و گوس ی رو گرفت گفتم بدش عضوی گفت نچنچ بعد گوشی رو قطع کرد و گذاشت تو جیبس و گفت قانون اول سر به راه باش فهمیدی گفتم نمی خوام گفت چه بخوای چه نخوای همینه خواس تم حرف بزنم که گفت خیلی پرویی گفتم نه نکنه می خوای وامیستم هر چی تو گفتی بگم بله گفت اره ولی تو که انجام نمیدی دیوونه گفتم اولا خ ودتی دوما حرف مو قطع کرد گفت بیا ب ریم گفتم نمی خوام و گفتم گوشیم بده گفت نچنچ گفتم بدشششششش گفت نننننننجچچچچ نچچچچچ داد زدم جیغ کشیدم هر کار کردم نداد گفتم منم نمی خوام منم نچ نچ گفت باشه و رفت پنج دقیقه بعد دوباره او مد
ادامه از زبان الیا
تا شنیدم پسره اومد صدا هارو ظبط کردم طفلی مرینت زنگ زدم به مینو بعدا به کلا را خواهرش تازه از سفر اومده بود رفتیم پیس ادرین و همه چز رو گفتم بهشون ادرین و بردن اتاق عمل نینو هم رفت منو کلا را رفتیم کلانتریسروانراجرگفت رسیدگی میس ه ما هم دنبال یک عمارت می گشتیم که یکی چند نفر گفتند بیچاره شدیم گفتیم چرا گفت اون اون پسره با اون دختره خلاف کارای معروفترینن جنایاتشان کم نیست اگه دختره رو می خواد بدستش می اره تنها راهش اینه که به حرف اش گوش کنه که هیچ دختری این کار رو نمی کنه مگر اینکه خیلی زرنگ باشه گفتم خودش میفهمم نگران رفتیم خونه به هر دو خانواده گفتیم مادرش گریه کرد و گفت مرینت دخترم شب بود و خوابیدب م
بقیه و اس بعدی
آنچه در پارت بعد خواهید دی د .....
من لو کام تو چی گفتم مممممممرییییینت گفت چه خبرا جیگر گفتم به منو نگو دست مو گرفت و گفت
و اس بعدی سه تا کامنت 😄😄😄😄
.: Weblog Themes By Pichak :.
